دوید اگیلوی می گوید از هر ده نفری که تیتر می خوانند فقط دو نفر وارد متن آن می شوند و برای خواندن متن وقت می گذارند. با توجه به صحبت های پدر تبلیغات آقای اگیلوی بهتر است آنقدر تیتر تبلیغاتی جذاب و پرکشش باشد که مخاطب تمایل پیدا کند متن را هم دنبال کند.
نوشتن یک تیتر جذاب برای تبلیغ تا ۸۰ درصد کار را جلو می برد و فرد را متقاعد می کند که این متن ارزش وقت صرف کردن و خوانده شدن دارد.
1۱توصیه وجود دارد برای اینکه بتوانیم تیتری برای تبلیغات مان بنویسیم که بتواند مخاطب را مدهوش کند و آن را وادار نماید که وارد صفحه مورد نظر ما شود و متن را مطالعه نمایند.
با استفاده از یک فرد مشهور، یک سلبریتی یا یک نخبه تاییدیه کسب کنیم. مثلاً در خصوص سینما یا تئاتر یک فرد ممتاز مانند شهاب حسینی که از سمت آن مهر تایید بگیریم یا مثلا تایید متن رازهای بازیگری توسط یک فرد حرفه ای، مثلاً رازهای بازیگری توسط هادی حجازی فر، یا مثلاً در زمینه علمی، علت موفقیت خانم مریم میرزاخانیز
ما به واسطه این افراد معروف به متن مان یک مهر تایید می زنیم و افراد را مجاب می کنیم که متن ما موضوعی با ارزش برای خواندن دارد.
چون افراد خیلی دوست دارند در عرصه هنر، علم و در عرصه های مختلف شبیه انسان های مورد تایید و موفق زندگیشان بشوند و اگر مطمئن شوند که این جملات توسط افراد مورد تایید و افرادی که به آن ها افتخار میکنند گفته شده، تمایل پیدا می کنند آن متن را بخوانند.
عامل موثر در تیتر نویسی که بتواند جذاب و تحریک کننده باشد تابو شکنی است.
یک مثال از تابو شکنی، چطور می توان دختری زیبا و سرمایه دار را با یک جمله مجذوب کرد با وجود اینکه نه پول و نه ظاهر مناسبی داری.
با این جملات ما تابوشکنی کردیم، یعنی دختر زیبا و سرمایه دار است و با وجود اینکه ما نه پول داریم نه ظاهر ولی میتوانیم راه های جذب این گونه افراد را داشته باشیم. پس وقتی افراد این تیتر را میبینند میگویند (تو هم می توانی) و باعث می شود تمایل شدیدی پیدا کنند وارد متن شوند و آن را بخوانند و راه های جذب افراد زیبا و ثروتمند را پیدا کنند.
عنوان بعدی که می توانیم تیتر تبلیغاتی جذاب بسازیم استفاده از دردها رنجها و اشتیاق های مردم است. یعنی این بار بیایید دردهای یا آرزوهای آن ها را هدف قرار دهید، زیرا مردم با این جملات همدردی میکنند و با دیدن درد ها و رنج هایی که برای بقیه آدم ها وجود دارد که شبیه ما هستند تمایل پیدا میکنند که به سمت آن متن بروند، شاید مشکل آن ها با وجود این جملات برطرف شود. می توان برای هدف قرار دادن دردها و رنج ها از این جملات استفاده کنیم.
مثلاً این متن را نخون اگر هنوز می تونی با خیال آسوده در چشم های منتظر همسرت نگاه کنی و بگی پول خرید این وسیله را ….. ندارم. با این جملات به افراد یک تلنگری می زنیم که آره این دقیقاً مشکلی هست که تو داری، چطور می توانی همسرت را راضی کنی و با توجه به شرایط مالی خودت راهکاری مناسب داشته باشی.
با وجود گفتن “به اندازه کافی پول خرید نداری” و “چشم های منتظر همسرت” درواقع داریم برای که افرادی که در این موقعیت هستند، یک تصویر سازی برای دردی شدید می کنیم.
موضوع بعدی برای استفاده از تیتر تبلیغ نویسی استفاده از احساسات می باشد. یعنی بتوانیم احساسات افراد خواننده را درگیر متن خودمان بکنیم. این درگیری احساسات می تواند به صورت مثبت باشد، یعنی تشویق افراد برای ایجاد کارآفرینی، برای شرکت در یک خیریه یا تشدید یک احساسات منفی باشد، یعنی تاکی می توانید غرهای همسرت را تحمل کنید یا در مقابل تحقیرهای رئیست دوام بیاوری، اگر واقعاً از تحقیر های رئیست خسته شدی یا از غرها های همسرت به ستوه آمده ای، با این راهکار می توانی بر مشکلات فائق بیایی یا با دیدن این مجموعه می توانی نجات پیدا کنی.
مورد بعدی دادن یک پیشنهاد رد نشدنی می باشد. زمانی که افراد متوجه می شوند در یک فرصت زمانی بسیار کم می توانند به آنچه میخواهند برسند وسوسه میشوند و نمیتوانند پیشنهاد را رد کند. مثلا وقتی می گوییم در یک هفته ما می توانیم کاری کنیم که فروشت ۵ برابر شود “این جمله فروشت ۵ برابر شود” یک پیشنهاد رد نشدنی و کاملا وسوسه برانگیز است و یک مورد دیگر زمان یک هفته ای، یک فرصتی بسیار مناسب است چون افراد تحمل زمان های زیاد را ندارند ولی با زمان های کوتاه و فرصت های کم بیشتر وسوسه شوند و می دانند که در این فرصت خودشان نمی توانند پیشرفت کنند پس بهتر از این پیشنهاد استفاده کنند.
تضاد هایی مانند تنبل و ثروتمند
سیاه و زیبا
خوردن در مقابل لاغر بودن
می توانیم از این جمله استفاده کنیم. مثلا می توانیم بگوییم، “چه طور با دو برابر بیشتر خوردن لاغر باشیم” یا “چگونه بیشتر بخوابیم ولی هر روز ثروتمند تر شویم”. غذا خوردن و یا خوابیدن در جملات بالا تضاد هایی هستند که افراد را به خواندن در مورد آن متمایل می کند، که چطور می شود هم از لذت های دنیایی استفاده بیشتر بکنیم (غذا خوردن یک لذت می باشد) هم به آرزوی خود همان لاغر بودن است برسیم. یا مثلاً جمله آرایش نکن اما پوستی زیبا داشته باش یک تضادی وجود دارد زیرا بیشتر افراد آرایش کردن و لوازم آرایش را وسیله ای برای زیبایی می دانند.
مورد بعدی استفاده از جملاتی شوکه کننده یا تعجب آور و حیرت انگیز است که ممکن است کمی با اغراق همراه باشد. (ولی هرچه بتوان از اغراق دوری کرد قابل باور تر و مسلماً خواندنی تر می شود).
مثلا اگر بگوییم” فردی توسط کوسه ای خورده شد” این جمله بسیار حیرت انگیز است و افراد را به سمت متن سوق می کند.
یا “خبرنگاری توسط آدم ربایی اسیر شد” یا “فردی با ضریب هوشی 80 به دانشگاه رفت”. یا مثلاً “بوی بد بدن فردی، همکارش را کشت”.
یا استفاده از سلبریتی ها برای دادن خبر های شوکه کننده مثلاً “لباس عجیب الناز شاکردوست در پارتی دیشب” یا “پیشنهاد وسوسه انگیز (شرم آور) کارگردان به بازیگر فیلمش”
من خودم این نوع تیتر نویسی را به صورت کاملا انسانی پیشنهاد می دهم، چون هم نمی شود تیتری نوشت که با آبروی مردم بازی کند، هم اینکه نمی شود مخاطب را فریب داد یعنی به واسطه تیتر وارد مقاله می شوند بعد متوجه شوند که موضوع متن اصلا ربطی به تیتر ندارد.
مورد بعدی برانگیختن کنجکاوی افراد می باشد، مثلاً افراد خیلی کنجکاو هستند که چطوری سلبریتی ها یا فوتبالیست ها در سن بالا باز هم پوستی شفاف و بشاش دارند.
میتوان در متن از این جملات استفاده کرد “دلیل خوش فرم بودن فلان سلبریتی در سن ۷۰ سالگی چیست”؟
یا “راز ثروتمند شدن فوتبالیست معروف چی می باشد”؟
اشاره مستقیم به سود یا ویژگی منحصر به فردی که پس از مصرف آن کالا نصیب افراد می شود.
مثلاً این “ماشین مصرف بنزین کمتری دارد”. یا “این ماشین آلودگی هوای کمتری را ایجاد می کند”، دقیقا به سودی که پس از تهیه ماشین قرار است نصیب افراد شود اشاره دارد.
یا مثلاً “مانتوی تابستانه ما باعث می شود عرق کمتری در تابستان بریزید” یا “این اسباب بازی اگر در دهان کودک تان برود به آن ها ضرر نمی زند یا فاقد رنگ های مصنوعی و شیمیایی است”.
سوال پرسیدن در تیتر تبلیغاتی مثلا “اگر ۱۰۰ میلیون داشته باشی کدام وسیله برقی را تهیه می کنید؟” یا اینکه به “نظرت کدام لوازم آرایش فاقد سرب می باشد و ضرر کمتری به پوست می رساند” بواسطه این سوال ها مخاطب را ترغیب می کنی که از محصولات شرکت شما دیدن کند.
ایجاد شوک تضاد و کنجکاوی هر سه در تیتر گنجانده شود.
مثلاً چگونه دکترها در مواقع سرماخوردگی خود را مداوا می کند. یا وقتی روانشناسها افسرده می شوند چه کار می کنند.
دراین جمله تضاد وجود دارد زیرا همه انتظار دارند که “روانشناس ها” دچار افسردگی نشوند. “افسرده شدن” یک شوک تکان دهنده است از زیرا خیلی از افراد درگیر آن هستند و در آخر “چه کار باید کرد” همان حس کنجکاوی است که برای برطرف شدن آن باید به چه راهکاری رجوع کرد.
همیشه یکی از مواردی که باعث می شود بین تبلیغ نویسی حرفه ای و تبلیغ نویسی برای سئو نتوانید مورد صحیح را انتخاب کنید همین تشابه اسمی است و قرابت معنا در هر دو وجود دارد ولی بطور کلی و در یک کلام باید گفت که تبلیغ نویسی برای سئو بیشتر با هدف سئوسازی متن بوده تا مخاطبین به پاسخ سوال خود برسند و معمولاً طول مقالات در این مورد بیشتر است.