مبانی و اصول دیجیتال مارکتینگ بازاریابی چیست؟

مبانی و اصول دیجیتال مارکتینگ بازاریابی چیست؟

فضای بازاریابی با دیجیتال مارکتینگ یکسان است، بازاریابی یعنی تحقق رضایت مشتری در عین حال با کسب سود، یا رضایت مشتری به علاوه کسب سود مساوی است با بازاریابی

کسب سود-رضایت مشتری

کسب سود یعنی بهای تمام شده کالا منهای هزینه ها

رضایت مشتری از دو واژه انتظارات و ادراکات تشکیل شده است، انتظاراتexpatation ، و ادراک یعنیperception است.

انتظارات همیشه قبل از استفاده از محصول شکل می گیرد و ادراک بعد از استفاده از محصول در مشتری شکل می گیرد.

 تفاوت انتظارات و ادراک

انتظار قبل از استفاده از محصول شکل می گیرد یعنی مشتری قبل از اینکه محصولی را خریداری کند یکسری انتظاراتی در مورد نیازهای خودش دارد که به آن انتظارات گفته می شود.

 ادراک به این معناست که شما محصولی را استفاده کردید و درکی که نسبت به خصوصیات و کیفیت آن محصول در شما به وجود آمده، درکی که نسبت به آن دارید و یا درکی که نسبت به آن پیدا می کنید است.
در اینجا یک موضوعی وجود دارد اگر ادراک یعنی آن حسی که پس از استفاده از محصول در ما شکل گرفته بالاتر از انتظار ما باشد، یعنی انتظاری که قبل از خرید از محصول در ما وجود دارد، اگر این ادراک بالاتر از انتظار باشد مشتری راضی می شود.

ایجاد ادراک ها در مشتری که از انتظارات آن مثبت تر و بهتر باشد رضایت مشتری را در بر دارد. این رضایت مشتری اگر با کسب سود همراه باشد بازاریابی ایجاد شده است.

 انتظارات، ادراک و رضایت مشتری به علاوه کسب سود بازاریابی را شکل می دهند.

 تعریف دیگری از بازاریابی، فرآیندی که در آن افراد و گروه ها چیزهایی که نیاز دارند می‌خواهند را با تبادل ارزش به دست می آورند.

تعریف سه مقوله نیاز خواسته تقاضاneed,want,demand

نیاز خواسته و تقاضا

نیاز

نیاز مانند یک نقص ذاتی است که در فردی وجود دارد مانند تشنگی گشنگی.

یک استراتژی بر این باور است که نیازهای مردم درون خودشان وجود دارد و باید توسط بازاریابان کشف شود و برای اصل نیاز بازاریابان کاری نمی توانند انجام دهند، چون نیاز به صورت ذاتی در وجود افراد وجود دارد، هیچ وقت نمی توان نیازی را در انسان ها به وجود بآورد، فقط می توان نیازهای موجود در انسان ها را برطرف کنند.

و اینکه بعضی از افراد این عقیده را دارند که بازاریاب ها می توانند در افراد ایجاد نیاز کنند را درست نمی دانند و می گویند نیاز در وجود انسان ها وجود دارد و بازاریابان نمی توانند نیاز را ایجاد کنند، بازاریاب ها نیازهای انسان ها را کشف می‌کند و برای برطرف کردن آنها تلاش می کنند و این جمله که باید در مشتری نیاز به وجود بیاوریم را اشتباه می دانند.

 یک استراتژی دیگر این را بیان می‌کند که پس از کشف نیازها و ارتقاء سطح بشریت، ارتقای تکنولوژی، رشد و نوآوری می توان یک سری نیازها را برای انسان ها خلق کرد و می توان برای انسانها یکسری نیازها را تعریف کرد و آنها را برای داشتن چیزهای بالاتر تحریک کرد، در واقع می‌توان آن ها را تشنه نیازهای بالاتر کرد.

 می توان آنها را شیفته تجهیزات و تکنولوژی های بالاتر و برتر نمود و به این صورت عطش داشتن امکانات بالاتر و راحت تر و در آن ها بیدار کرد.

پس با این رفتار ها می توان نیازهای جدید را در آن ها بیدار کرد، مثلاً داشتن گوشی های مدرن طوری که از نون شب و از بسیاری از مسائل دیگر برای آدم ها مهم تر می شود و در الویت اول زندگی آن ها قرار می گیرد.

خواسته

 به شکل و مدل برطرف کردن نیاز انسان ها خواسته میگویند. فردی که بینایی ضعیفی دارد یک نیازی دارد و آن برطرف شدن کم بینایی است و خواسته آن دید راحت‌تر است و به افراد با ساخت عینک درصدد رفع این نیاز برآمده‌اند. پس داشتن عینک یک خواسته است که برای رفع نیاز بشر ساخته شده است.

روش های مختلفی برای برطرف کردن این خواسته وجود دارد، مثلاً داشتن لنز یا عمل های جراحی چشم اینها روش های مختلف هستند برای برطرف کردن نیازهای بشر.

تقاضا

گفتیم در ابتدا یک نیازی در بشر وجود دارد افراد آن نیاز را کشف می‌کند و سپس در صدد برآوردن آن نیاز به صورت خواسته در می آید، زمانی که خواسته به همراه قدرت خرید باشند و افراد بتوانند آن را خرید کنند، تقاضا به وجود آمده است.  قدرت خرید داشتن باعث با تقاضا در خرید می شود.

ارزش Valueچیست؟

ارزش Valueچیست؟

زمانی که منافع حاصل از محصول از هزینه ها کاسته می شود، ارزش آن محصول به دست می آید.

هزینه ها

هزینه ها شامل هزینه های پولی، زمانی، انرژی و روانی می باشد.

 هزینه پولی: یعنی آن مقدار پولی که هزینه کردیم و این محصول را خریداری کردیم.

 هزینه زمانی: یعنی آن زمان و وقتی که قرار دادیم برای رفتن به پاساژ و انتخاب یک محصول در بین بسیاری از محصول های مشابه

هزینه انرژی: یعنی آن میزان انرژی که به خرج دادیم برای رفتن به خرید و برای انجام خرید

 هزینه روانی: یعنی اینکه ممکن است خریدار از لحاظ روانی یک محصول را خیلی دوست نداشته باشد یا شک نسبت به خرید آن محصول داشته باشد و به هر حال یک هزینه روانی اینجا صورت گرفته است.

منافع

 منافع به چهار دسته کار کردی، احساسی، بیانگری، اجتماعی تقسیم می شود.

منفعت کارکردی: یعنی آن محصول با کیفیت باشد و آن انتظاراتی که فرد از آن دارد به خوبی براورده شود، یعنی کارکردش دقیقا همان انتظارات ما باشد.

منافع احساسی: یعنی پس از خرید محصول ما احساس خوبی داشته باشیم، احساس خوب دادن محصول یکی از منفعت های بعد از خرید محصول می باشد.

منفعت بیانگری: این است که ما دوست داریم پس از خرید محصول، آن را برای دیگران توضیح دهیم و دوست داریم برای دیگران تبلیغ کنیم، البته در صورت رضایت و شادمانی از محصول

 منفعت اجتماعی: اگر از محصول خریداری شده رضایت و شادمانی داشته باشیم، این محصول خریداری شده در اجتماع به ما اعتماد به نفس می دهد، مانند خرید ماشین یا گوشی که در ما رضایت ایجاد کند و این اعتماد به نفس یک نوع منفعت اجتماعی است.

تبادل ارزش

در تعریف دیگر از بازاریابی به تبادل ارزش ها اشاره دارد، مثلاً در بازار خودرو ایران هیچ ارزشی مبادله نمی شود و انحصاری است و بازاریابی معنایی ندارد، زیرا هیچ مقایسه ای وجود ندارد و مجبوری بخری و زمانی که مجبوری بخری تبادل ارزشی هم به وجود نمی‌آید و بازاریابی صورت نگرفته  است.

اصول دیجیتال مارکتینگ به تنهایی بخش بزرگی از درک بازاریابی دیجیتال را برای شروع به شما می دهد و امروزه با رشد روز افزون فناوری باعث شده است که استفاده از اصول دیجیتال مارکتینگ و مبانی دیجیتال مارکتینگ برای دیده شدن هرچه بیشتر و معرفی محصولات و خدمات خود بیشتر شود.

مهندس شیوا قرنفلی

0 0 votes
امتیاز شما به این مطلب
Subscribe
Notify of
0 دیدگاه ها
Inline Feedbacks
View all comments