چه کار کنیم که در کسب و کار در زندگی، رابطه عاطفی یا هر جای دیگری با یک راهبرد جنگی به پیروزی برسیم.
به دنبال کسب موفقیت هستیم اما چرا آدم ها به یکسری از اهداف نمی رسد. دلایل مختلفی وجود دارد، ممکن است خوب شروع نکنند یا خوب ادامه ندهند و یا خوب تمام نکنند.
می خواهم یکی از عوامل مهمی را که باعث می شود ما به هدفمان نرسیم را بازگو کنم و آن این مورد می باشد: متمرکز نکردن تمام منابع باعث می شود که ما به تمام دستاوردها و هدف های مان نرسیم.
منظور از متمرکز کردن چه می باشد؟ مثلاً می خواهیم لاغر شویم یا زبان یاد بگیرم، در کسب و کارمان موفق شویم، در کنکور نتیجه بگیرم، درآمد مان را افزایش دهیم و یا حقوق مان را بالا ببریم، این موارد اهدافمان را تشکیل می دهد که می خواهیم به آن ها برسیم.
برای رسیدن به هدف مان باید کار مهمی انجام دهیم و آن این مورد می باشد “متمرکز کردن تمام منابع برای رسیدن به هدف”
افراد وقتی می خواهند به یک هدفی برسند در کنار آن ده ها هدف دیگر نیز در نظر می گیرند و منابع شان را بین همه ی هدف ها پخش می کند، همین اتفاق باعث می شود که نتوانند به اهداف اصلی خود برسند.
من نمی توانم به شما بگویم که چه اهدافی را در نظر بگیرید ولی اگر واقعا می خواهید به یک هدف ارزشمند و مهم برسید، باید یکسری کارها را رها کنید و وقت و انژی و منابع را به اهداف اصلی اضافه کنید.
اگر هدف ارزشمندی دارید باید از یک سری کارهای بی اهمیت تر بکاهید و به هدف ارزشمند اضافه کنید.
مثل جنگ کردن، وقتی من می خواهیم با کشوری بجنگیم و در مقابل آن شکست نخوریم، باید تمام منابع را برای آن تجهیز کنیم. به عنوان یک فرمانده باید تمامی سربازان خوب، نیروها و تجهیزاتمان را درست آرایش دهیم و همه را متمرکز بر جنگ کنیم تا بتوانم پیروز شویم. اگر تجهیزات را پراکنده بذاریم، احتمال آسیب پذیر بودن این تجهیزات و این افراد بیشتر می شود.
خیلی از مواقع ما قصد داریم به یک هدفی برسیم اما منابع ما بسیار پراکنده و پخش می باشد و همین باعث میشود به دستاورد مهمی که برایمان با ارزش است دست نیابیم. به نوعی می شود گفت که حاضر نیستیم هزینه زیادی برای کسب موفقیت بدهیم. حاضر نیستم فداکاری بکنیم. موفقیت نیاز به فداکاری دارد این جمله را هیچ وقت از ذهنتان دور نکنید، برای به دست آوردن موفقیت حتماً حتماً باید یک چیزهایی را از دست بدهیم. ولی ما دوست داریم که همه چیز ها را در کنار هم داشته باشیم و این پخش شدن منابع بین تمام اهداف باعث می شود که ما را از مسیر مان هرچه بیشتر دور تر کند.
افراد دوست دارند با کمترین هزینه به هدفشان برسند. ما باید انرژی، پول، سرمایه، تمرکز همه را روی یک هدف بگذاریم تا به موفقیت برسیم.
مثلاً برای کسب درآمد بیشتر باید آموزش های مداوم و پیوسته ببینید و مهارت های خود را افزایش دهید. در این راه باید پول سازی، فروش، تولید محتوا، فن بیان، مدیریت منابع، سرمایه گذاری را یاد بگیرید.
پس برای موفق شدن باید چیزهایی را از زندگیمان حذف کنیم، بیشتر تلاش کنیم، بیشتر کار کنیم، اینطور نیست که بگوییم، تفریح و استراحت کامل داشته باشیم و دو سه ساعت هم کار کنیم و به موفقیت برسیم نه این طور نیست.
تصور کنید ورزش می کنیم تا لاغر شویم، این مسئله بدون تمرکز و بدون هزینه امکان پذیر نمی باشد. با تمرکز بر روی کار می توانیم رژیم غذاییمان را درست انجام دهیم. ورزش هایمان را به صورت مرتب و مداوم انجام دهیم و مسیر درست را با مربی پیش برویم. در این صورت می توانیم به نتیجه دلخواه برسیم. اما مثلا خیلی از ما با داشتن هدف لاغری اهداف دیگری را هم در کنارش شروع می کنیم، مانند قبول شدن در کنکور، داشتن یک کسب و کار جدید و راه اندازی آن و همچنین در کنار همه موارد تفریحات مان نیز باید کامل و به موقع انجام شود، که این مدل برنامه ریزی کردن اصلاً درست نیست.
برای رسیدن به اهداف باید متمرکز روی یک هدف بود و برای آن فداکاری و هزینه کرد. برای اینکه بتوانیم به درآمد بالا برسیم، باید بتوانیم زمان خواب کمتر و زمان بیداری را بیشتر کنیم، ساعت ها مطالعه کنیم، مرتب آموزش های لازم را ببینیم، در جلسات و کلاس های مرتبط شرکت کنیم. یک زمان بندی درست و به موقع برای تمامی کارهای مرتبط با هدف انجام دهیم.
آیا واقعاً حاضری به مدت ۱۰ سال با یک شیوه کاملا منظم و برنامهریزی شده جلو بروید? آیا حاضرید در این مدت با افراد کمی در ارتباط باشید و بیشتر متمرکز بر روی اهدافتان باشید. آیا حاضر هستید، یک جاهایی در مسیرتان ریسک بکنید و یا برای رسیدن به هدف هزینههای سنگین بدهید.
خیلی از افراد در این مسیر جا میزنند و ادامه نمی دهند. یک جمله طلایی ذکر کنم، “موفق شدن بسیار لذت بخش است، ولی مسیر رسیدن به این موفقیت لزوما لذت بخش نیست.” گاهی مسیر بسیار دردناک است. ممکن است در راه زخمی شویم، آسیب ببینیم و یک سری خوشی ها را از دست بدهیم، حتی ممکن است در این راه زخم زبان بشنویم اما اگر واقعاً بخواهیم به موفقیت برسیم انتهای راه بسیار جذاب است.
اما مسئله اینجاست که خیلی از افراد حاضر نیستند در این راه بسیار پر فراز و نشیب قدم بگذارند یا هزینه های آن را بپذیرند یا می گویند خیلی سختی ندارد، اما باید گفت که رسیدن به هدف سختی دارد و فداکاری و منابع متمرکز می خواهد.
هر چیزی بهایی دارد، “موفقیت را به بها دهند نه به بهانه”.
شاید برای شروع لازم باشد روزی ۱۰ ساعت یا بیشتر کار بکنیم، مخصوصا اوایل کار تا بتوانیم در آن خبره و متخصص شویم.
اگر نمی توانیم برای رسیدن به اهدافمان به صورت محکم و جدی کار کنیم، بهتر است آن را رها کنیم و آنقدر به زمین و زمان و زندگی غر نزنیم.
یک نکته طلایی را بگویم: یا یک هدف را محکم در نظر بگیرد و جلو بروید، یا اصلا بیخیال آن بشوید، راه حل سومی وجود ندارد، سست بودن فقط هدر دادن عمر و زمان است و در این صورت فقط فقط داری سر خودتان را شیره میمالید که هدفی داری و در مسیر آن قدم برداشته ایید. یک نکته را دوستانه بگویم، بیایم فداکاری کردن را یاد بگیریم.
می توانی همچنان بخوابی و در خواب رویاهایت را ببینید یا میتوانید با تلاش کردن در بیداری آن ها را واقعی ببینید. انتخاب با شماست، برای رسیدن باید بجنگید، باید تلاش کنید، یک سری چیزها بگذری و آن ها را رها کنی و از خود گذشتگی داشته باشید. بدون از دست دادن نمی شود به دست آورد، بدون واریز کردن نمی شود برداشت کرد، بدون فداکاری و هزینه کردن هم نمی شود موفق شد.
به این سوال مهم من جواب دهید: آیا حاضر هستیم فداکاری کنیم. اگر واقعاً جوابمان بلی است تمرکزمان را روی یک چیز بگذاریم وگرنه می شود مثل روتین بقیه چیز های زندگیمان که ۱۰ ساله قرار است، زبان یاد بگیریم، لاغر کنیم یا ۱۰ ساله قراره کسب و کارمان را قوی تر کنیم و آن هم معلوم نیست بشود یا باز هم نشود و به آینده موکول گردد.
همین الان یک دفتر و کاغذ بردارید، اهداف مهم خود را بنویسید و در آن ذکر کنید که قرار است برای برای رسیدن به آن ها چه فداکاری انجام دهید از چه چیزهایی بگذرید و چه منابعی را برای رسیدن به آن ها متمرکز کنید.
وضعیت فعلی اقتصاد جهانی و تغییرات مداوم و دائمی عرضه و تقاضا و تکنولوژی موجب شده که نگاه به کسب و کار و توسعه آن با گذشته متفاوت باشد و دیگر چون گذشته نمی توان با استراتژی ها و تاکتیک های قدیمی و یا بدون برنامه ریزی راهبردیِ مناسب موفق بود.