دوست دارم در این مقاله به صورت کاملا متفاوت در خصوص ایده یابی و داشتن محتوای جذاب و جذب مخاطب صحبت کنم.
این صفحه، صفحه دلی است، هم می توان حرف های جدید رو بیان کرد، هم میتوان ازمسیرهای پر پیچ و خم زندگی و از تجربیات خود گفت، این صفحه کاملاً متفاوت است و هرچه از دل برآید بر دل می نشیند. خیلی دوست دارم شما هم نظرات خود را در خصوص ایده یابی و اساس بازاریابی، محتوا نویسی و تمام چیز های جالبی که به ذهنتون میرسه با ما شریک باشید.
وقتی می خواهیم وارد بازار کار شویم باید، چهار تا پنج تا ایده برای انجام کار داشته باشیم؟؟؟!!!
چطور می توانیم ایده های جذاب و زیبا داشته باشیم؟ چطور می توانیم هدف بازار خود را پیدا کنیم، چطور می توانیم افراد را به سمت خود جذب کنیم. برای رسیدن به ایده، باید فکر کنیم در بین مردم چه مشکلی و چه مسئله ای وجود دارد که باعث میشود تا دیر وقت بیدار بمانند و به آن فکر کنند، به خاطر آن موضوع دغدغه فکری داشته باشند، مردم ما یا مخاطب ما از چه چیزی واهمه و ترس دارند، چه چیزی یا چه کسی آنها را عصبانی میکند، چه چیزهایی آنها را در زندگی ناامید می کند، چه چیزهایی را در زندگی خیلی دوست دارند و علاقه دارند که آن را انجام دهند یا به آن دست یابند.
اگر به این مسائل با دقت فکر کنیم می توانیم خواسته و نیاز مشتری را کشف کنیم و زمانی که نیاز مشتری کشف شد آن موقع است که می توانیم در دل او نفوذ کنیم.
در وهله اول باید به این موضوع فکر کنیم، که مخاطب یا مشتری ما احمق نیستند، باید با مشتری یا مخاطب مثل یک عزیز، یک دوست رفتار کنیم، آیا ما تمایل داریم سر عزیز یا دوستمان شیر بمالیم، آیا دوست داریم به او کلک بزنیم، آیا دوست داریم برای او کم کار کنیم، تمامی این موارد برای مخاطب ما هم اجرایی است، ما باید با مخاطب خود دوست و همراه باشیم. قرار نیست فقط به او محصول بفروشیم بلکه میخواهیم در طی مسیر زندگی او کنار او باشیم.
باید یک تعریف رمانتیک و عاشقانه ای از بازاریابی داشته باشیم.
واقعاً تو حاضری برای عشقت چه کار کنی؟؟؟؟؟؟
بهترین ها را برایش می خواهی، برایش زمان و وقت می گذاری، حاضری از بهترین ابزارها استفاده کنی تا او سرگرم و شاد و راضی باشه، سعی می کنی با او یک ارتباط دوستانه و دو طرفه برقرار کنی،
خوب کردن حال معشوق یکی از وظایف اصلی عاشق است.
مخاطب تو فقط یک مشتری نیست بلکه پدر، مادر، برادر، خواهر، دوست، همنشین ماست و باید از این دیدگاه به ان نگاه کنیم.
وقتی میخواهیم محصولی را به مخاطبان معرفی کنیم، اگر از این نظر باور را داشته باشیم به فردی که به آن علاقه داریم میخواهیم چیزی را بدهیم، دیگر برای ما مهم نیست که به او توضیح دهیم که این محصول ما چه ویژگی هایی دارد، یا چه کاری انجام می‌دهد، بلکه ما به دوست و معشوق خود میگوییم قرار است با این وسیله چقدر زیباتر شوی، چقدر تو دل برو تر شوی، و اینکه قراره چقدر خواستنی تر شوی
مثلا اگر بخواهی لوازم‌آرایشی به دوستت بدهی، به او می گویی عزیزم با این وسیله بسیار دل ربا تر، زیباتر خواهی شد، نمیای در مورد ترکیبات اون وسیله صحبت کنی یا اینکه از چه موادی ساخته شده است.
در وهله اول چیزی که برای دوست و مخاطب تو ارزش دارد این است که او بعد از استفاده از محصول تو به چه صورتی در می آید، زیباتر میشود، جذاب تر می شود، ثروتمندتر می شود، یا باهوش تر می شود.
مخاطب و معشوق ما نتیجه را خیلی خیلی دوست دارد، اینکه به چه نتیجه برسد، اینکه چه دستاوردی را به دست آورد، ما در مورد نتیجه‌ای که قرار است به او بدهیم صحبت می کنیم، در مراحل بعدی می گوییم که چطور از آن استفاده کن و در آخر می گوییم که از چه موادی تشکیل شده و چه محتویاتی داره، ولی وهله اول اعلام نتیجه بسیار بسیار با اهمیت است.
نتیجه آن چیزی است که افراد دوست دارند و در رویای خود می بینند که به آن برسند، پس در واقع با دادن رویایشان، به آنان زندگی می بخشی، آرزوها و علایق در واقع زندگی یک فرد هستند و ادامه زندگی با آن ها زیباست و اگر تو به آن ها رویایشان را بدهی، توانستی یک ارتباط سودمند و مفید و برقرار کنی، مانند ارتباط با معشوق، ارتباط با دوست، مانند ارتباط با خانواده که از همه چیز برای تو مهم تر است و وقتی این ارتباط و تعامل دو طرفه شکل بگیرد، آن وقت است که می توانی هم خودت به رویاهایت برسی که همان رسیدن به اوج ثروت و مطرح شدن است، هم طرف مقابل که مخاطب توست میتواند به رویا و زندگی نتیجه دلخواه خود برسد.
بازنده ها، کار کردن را می فروشند و برنده ها نتیجه را می فروشند.
مثلاً اگر به فردی که دوستش داری بگویی تو استرس داری ما به تو آرامش می دهیم، نیاز به زیباتر شدن داری ما به تو زیبایی می دهیم، یا اینکه نیاز به جوان شدن داری ما به تو جوانی می دهیم، به تو پوست زیبا و بشاش می دهیم، این فرد در اوج موفقیت زندگی خود قرار دارد. کسی که فقط یک کرم پودر را می فروشد یک بازنده است، اما کسی که زیبایی را می فروشد برنده است و حتی بالاتر از زیبایی، من به تو چیزی می دهم تا معشوق محو نگاه تو شود، بالاتر از زیبایی علت زیبا شدن است، و من دارم به تو علت زیبا شدن را می فروشم. آن میلیونری که علت زیبا شدن را می فروشد در بالاترین افق زندگی خود قرار دارد.
پولدار شدن، خوشتیپ شدن، دیده شدن، مورد توجه قرار گرفتن، عاشق شدن، همسر خوب داشتن، دانشگاه خوب رفتن، زندگی مرفه داشتن، ابهت، ارزش اجتماعی، جایگاه، زیبایی، قدرت، جذابیت، همه و همه علت تلاش و دوندگی ادم هاست و رویایی ست که در سر می پرورانند، همه این علت ها در اختیار من است که خالصانه به تو می دهم.
در درجه اول عاشق باش و با عشق شروع کن، نه فقط برای مطرح شدن و نه فقط برای پول دار شدن، بلکه برای افرادی که عاشق آن ها هستی و دوست داری، یاد بگیرند، موفق باشند، زیبا شوند، مرفه یا شاد و سلامت باشند.
خداوند با عشق بهترین محتوای جهان که انسان ها هستند را خلق کرد و تو هم در کارت خدا باش، مادر باش و عاشق باش
ایده پردازی در واقع نوعی فرایند خلاقانه در راستای شکل دادن به ایده ها است و ایده‌پردازی تنها به فرایند خلق و تولید ایده محدود نمی شود و بلکه مسئله بال و پر دادن به ایده ها برقراری ارتباط بین اندیشه ها و مفاهیم جدید و بهبود ایده های قبلی را هم شامل می شود و به همین خاطر ایده‌پردازی یکی از مهم ترین پایه های استراتژی نوآوری در یک سازمان یا کسب و کار به حساب می آید.
مهندس شیوا قرنفلی
وب راکس مرکز تخصصی مشاوره در زمینه راه اندازی کسب و کار اینترنتی از طراحی سایت ، سئو و پشتیبانی ، بازاریابی و فروش می باشد
تهران، میدان فردوسی ، خیابان استاد نجات اللهی
